هر نوع گفتگو فرع بر این است که ذهنیت وجود داشته باشد. در بسیاری از بحران ها، هیچ ذهنیتی موجود نیست و بحران نتیجه گنگی و لکنت در مرحله جسمیت است. بدنی که به اندازه کافی تحرک و دوستی با طبیعت ندارد و در حصار آپارتمان و ترافیک و... درگیر است و اثری در محیط نمیگذارد، به ذهن اجازه نمیدهد که ذهنیتی را شکل بدهد. انرژیهای مصرف نشده عامل بسیاری از بحرانهای زندگی از جمله بحرانهای پیش از بلوغ و بحرانهای جسمی هستند.
عده زیادی از آدمها در قبل از هفت سالگی مانده اند و گفت وگوی صحیح این است که موانع را از پیش دست و پای طرف مقابلمان برداریم تا بتواند از فشار جسمی خودش خارج شود و زمین بازی پیدا کند. در خیلی از درگیریهای زندگی، راهی برای گفتگو نیست، باید آدمها را از هم دور کرد و بدون حرف و سکوت، موانع فیزیکی را برطرف کرد. حجم زیادی از بحرانهای نوجوانان در شهرهای شبه مدرن ایران، بحرانهای جسمی است. بدن فضای مناسبی برای بودن و ابراز ندارد. درباره دختران، این بحران بسیار پیچیدهتر میشود.
پیش از هر گفت وگویی ابتدا باید فضا در اختیار آدمها قرار داد. خیلی از چیزهایی که ما فکر میکنیم گرههای ذهنی و مشکلات فکری هستند، نیازی به حرف ندارند و فقط با بازشدن فضا حل میشوند. طراحی اردوهای پر تحرک و جذاب برای اینکه نوجوانان ما از انسداد فیزیکی رها شوند، یکی از پیش نیازهای مهم تربیت صحیح است.
اگر چهرههای موجه و متشخص حوزه فکر و فرهنگ و عمل در اردوهایی هوشمندانه طراحی و در کنار نوجوانها قرار بگیرند، خیلی از بحرانها خود به خود حل میشود و تازه بعد از این مرحله است که برای مشکلات میشود با نوجوانها حرف زد. این روزها نوجوانهای شهری بیش از هر چیزی به فضا نیاز دارند.
مکالمه با طبیعت در یک فضای آرام همه چیز را به سیری برمی گرداند که قابل گفتگو میکند. مکالمه جسمی با ابزار کار و کارگاههای مهارت آموزی، وجود نوجوانان را ساکت و پس از مدتی امکان شنیدن و گفتگو را فراهم میکند. تازه بعد از اینکه بدن فریادهای خود را بزند، ذهن برای گفتگو گشوده میشود. هر کسی که پدر و مادر یا عمه و خاله و دایی و عمو بوده باشد، میداند که کودکی که گریه میکند یا عصبی است، امکان گفتن و شنیدن ندارد و برای گفتگو باید او را به بوستانی برد و برایش چیزی خرید.
باید بگذاریم بازی کند و آرام شود. تازه در راه بازگشت است که ذهن، گشودگی لازم برای گفتگو را پیدا میکند و ممکن است چیزی بگوید یا بشنود. بسیاری از بحرانهای عمیق اجتماعی، نتیجه گنگی و فروبستگی در سطح جسم است. باید به آدمها فضایی شایسته داد و بعد از آنها فاصله گرفت و کمین کرد تا فرصت گفتگو فراهم شود. بمباران با حرف و حرف و حرف، راه گفتگو با آدمهای خسته و عصبی نیست.